
بیان مشکلات به مدیران گوشی، بر مشکلاتتان خواهد افزود
🔸در اتاق مدیرعامل نشسته بودم که مدیر فروش وارد شد و بدون مقدمه رو به مدیرعامل کرد و گفت: مهندس اینطوری بخواد پروژه پیش بره ، تا پایان ماه به قولی که به مشتری دادیم نمیتونیم پایبند بمونیم.
🔸مدیرعامل: من از اول میدونستم فلانی مدیر پروژه خوبی نیست. بیخود وقتمون را داریم تلف میکنیم.
🔸و همینطور که غر میزد گوشی تلفن رو برداشت و از منشیاش خواست مدیر منابع انسانی را برایش وصل کند.
🔸بعد از شاید چهل ثانیه گوشیاش زنگ خورد و تماس وصل شد.
🔸مدیرعامل: آقا من به شما چندین بار گفتم فلانی به درد این پروژه نمیخوره. من به مشتری قول دادم یه فکری همین امروز بکنید تا دیر نشده.
🔹گوشیمو درآوردم و یه پیامک زدم به مدیر منابع انسانی: چند لحظه صبرکن و هیچ اقدامی انجام نده.
🔹بعد رو به مدیر عامل کردم و گفتم: آقای مهندس، اگر اجازه بدید من سری به پروژه بزنم و برگردم.
🔸گفت: حتما. پس بعد از بازدید من در خدمتم.
🔹پس از سرکشی به پروژه، دیدم وضعیت به شکلی که مدیر فروش گفت وخیم نیست و واحد تدارکات هنوز شلنگ سیلیکونی که باید تو پروژه استفاده بشه رو براشون تهیه نکرده.
🔹برگشتم پیش مدیرعامل و گفتم: آقای مهندس، اینها منتظر واحد تدارکات ماندهاند. تاخیر در پروژه ربطی به مدیرپروژه و تیمش نداره.
🔹شما خیلی زود تصمیم به تغییر مدیر پروژه گرفتید.
🔹اصلا فکر کردهاید مدیر پروژه جدید حداقل یک ماه زمان نیاز دارد تا به ابعاد پروژه مسلط شود؟ 🔹بعد آیا واحد تدارکات برای مدیر جدید، زودتر خرید میکند؟!
✅ این نمونهای از یک مدیر گوشی بود که متاسفانه هیچگاه هم رویهاش را تغییر نداد.
✅ پدیده مدیرانِ گوشی معمولا در همه سازمانها دیده میشود. مدیرانی با حس کنجکاوی زیاد و کمصبر، که منتظرند خبری را بشنوند و هنوز مغز بطور کامل آن را تحلیل نکرده، به زبان جاری سازند.
و یا بر اساس آن، تصمیمی بگیرند.
✅ رهبر عزیز و مدیر گرانقدر؛ مراقب باشید جمله «فلانی خیلی گوشیه!» در مورد شما صدق نکند.
نویسنده :