![مردی که در المپیک آخرین نفر بود ولی…](https://downloadmall.ir/wp-content/uploads/2023/06/eradeh.jpg)
اصالت حرکت
مردی که در المپیک آخرین نفر بود ولی…
در سال ۱۹۶۸ مسابقات المپیک در شهر مکزیکوسیتی برگزار شد. در آن سال مسابقه دوی ماراتن یکی از شگفتانگیزترین مسابقات دو در جهان شد.
🔸کیلومتر آخر مسابقه بود دوندگان رقابت حساسی با هم داشتند، زیرا آنها ۴۲ کیلومتر و ۱۹۵ متر مسافت را دویده بودند. آنها، قسمت آخر جاده را طی کردند و یکی پس از دیگری وارد استادیوم شدند.
🔸 دوربین های خبرنگاران لحظه ای امان نمیداد و دونده ها یکییکی از خط پایان گذشتند و داوران و مسوولین برگزاری میروند تا علائم مربوط به مسابقه و خط پایان را جمع کنند. جمعیت هم آرام آرام استادیوم را ترک میکنند.
اما…
🔸بلند گوی استادیوم به داوران اعلام میکند که خط پایان را ترک نکنند گزارش رسیده که هنوز یک دونده دیگر باقی مانده.
🔸همه سر جای خود برمیگردند و انتظار رسیدن نفر آخر را میکشند. دوربین های مستقر در طول جاده تصویر او را به استادیوم مخابره میکنند.
«جان استفان آکواری» است دونده سیاه پوست اهل تانزانیا، که ظاهرا برایش مشکلی پیش آمده، لنگ میزد و پایش بانداژ شده بود.
🔸 چند کیلومتر تا خط پایان فاصله داشت، نفسنفس میزد و آرام میآمد ولی دستبردار نبود.
🔸چند لحظه مکث کرد و دوباره راه افتاد.
🔸چند نفر دور او را میگیرند تا از ادامه مسابقه منصرفش کنند ولی او به راه خود ادامه میدهد.
🔸داوران حق ندارند قبل از عبور نفر آخر از خط پایان، محل مسابقه را ترک کنند. جمعیت هم همانطور منتظر است و محل مسابقه را با وجود اعلام نتایج ترک نمیکند.
🔸جان هنوز با جدیت مسیر را ادامه میدهد. خبرنگاران بخشهای مختلف وارد استادیوم شدهاند و جمعیت هم به جای اینکه کم شود زیادتر میشود!
🔸جان لنگلنگان، اما استوار، همچنان به حرکت خود به سوی خط پایان ادامه میدهد.
🔸خورشید در مکزیکوسیتی غروب میکند و هوا رو به تاریکی میرود.
🔸بعد از گذشت مدتی طولانی، جان نزدیک میشود، با ورود او به استادیوم جمعیت از جا برمیخیزد و تشویق او تمام استادیوم را فرا میگیرد و غوغایی به پا میشود.
🔸وقتی نفرات اول از خط پایان گذشتند استادیوم اینقدر شور و هیجان نداشت.
🔸نزدیک و نزدیکتر میشود و از خط پایان میگذرد. خبرنگاران، به سوی او هجوم میبرند نور پیدرپی فلاش ها استادیوم را روشن کرده است انگار نه انگار که دیگر شب شده بود.
🔸مربیان حوله ای بر دوشش میاندازند او که دیگر توان ایستادن ندارد، میافتد.
✅ آن شب مکزیکوسیتی و شاید تمام جهان از شوق حماسه جان، تا صبح نخوابید.
✅ جهانیان از او درس بزرگی آموختند: اصالت حرکت ، مستقل از نتیجه بود.
🔹او یک لحظه به این فکر نکرد که نفر آخر است.
🔹به این فکر نکرد که برای پیشگیری از تحمل نگاه تحقیرآمیز دیگران به خاطر آخر بودن، میدان را خالی کند.
🔹او تصمیم گرفته بود که این مسیر را طی کند، اصالت تصمیم او و استقامتش در اجرای تصمیمش باعث شد تا جهانیان به ارزش جدیدی توجه کنند ارزشی که احترامی تحسین برانگیز به دنبال داشت.
🔹او در پاسخ سوال خبرنگاری که پرسیده بود، چرا با آنکه زمین خوردید و زخمی شدید و در حالی که نفر آخر بودید از ادامه مسابقه منصرف نشدید؟ ابتدا فقط گفت: برای شما قابل درک نیست!
🔹و بعد ادامه داد:مردم کشورم مرا ۵۰۰۰ مایل تا مکزیکوسیتی نفرستادهاند که فقط مسابقه را شروع کنم، مرا فرستادهاند که آنرا به پایان برسانم.
حالا
«آیا کسی هست که یادش باشد نفر اول برنده مدال طلای همان مسابقه چه کسی بود؟»
نویسنده :