بازدید: 287 بازدید
زمان مطالعه: 2 دقیقه
رسیدن به محل کار

به زبان ساده: رسیدن به محل کار و دیگر هیچ!

اوریانا فالاچی خبرنگار ایتالیایی برای جمع آوری خبر به جنگ ویتنام می‌رود و بعد کتاب معروفی با عنوان ((زندگی، جنگ و دیگر هیچ)) می‌نویسد. از واژگان((و دیگر هیچ)) البته در سریال های طنز ایرانی بر اساس عنوان همین کتاب استفاده شده است، اما مطالبی که در ذیل می آید برای مسوولین و مدیران یک شرکت قطعا طنز نیست.

قبل از ورود به عرصه ی مشاوره و در هشت سال اول کارم مانند بسیاری، بصورت تمام وقت در شرکت‌ها کار می‌کردم. هر زمان که مافوق مان به هر دلیلی مثل مرخصی به شرکت نمی آمد، روز جذابی برای همه همکاران بود! احتمالا علت آن را همه میدانید.

وجدان کاری

البته در عبارت ((رسیدن به محل کار، کارت زدن و دیگر هیچ!)) اغراق شده. اما وقتی فعالیت‌های کارکنان (از سرپرستان گرفته تا کارگران و کارمندان ستادی) در فواصل زمانی مناسب سنجیده نمی‌شود، بطور طبیعی بازخوردی حداقل تا مدتها و شاید تا سال بعد وجود ندارد (امتحان و در نتیجه شبهای پر تلاش قبل از امتحان در کار نیست) و ((وجدان کاری)) باید جور همه چیز را برای شما بکشد!

 

مدیریتی در کار نیست

وضعیت وقتی بدتر می‌شود که شما تلاش بیشتری نسبت به دیگران میکنید. اما فاصله ی تبعات آن برای شما عموماً به اندازه ی فاصله ی تلاش شما با دیگران نیست و شما دلسرد میشوید. در نتیجه برای بسیاری ((کار کردن در حد و اندازه ای که صدای مافوق در نیاید)) سالهاست که به یک ((رویه)) تبدیل شده است. شما به محل کارخود می‌رسید، اصطلاحاً کارت خود را می‌زنید و برآیند وجدان کاری که به شخص شما برمی‌گردد و رویه ی مذکور، تکلیف نحوه ی فعالیت شما را مشخص می‌کند و این یعنی ((مدیریتی در کار نیست!))

جمله ی کلیشه ای ((طبیعی است که هر که تلاش بیشتری بکند، خودش پیشرفت می‌کند و نتیجه اش را می‌بیند)) از سوی مدیران عامل که عموماً در جلسات اول هر سال مطرح می‌شود تکراری شده و دیگر اثربخش نیست.

 

سرعت تغییرات وحشتناک است!

علت آن تغییرات ایجاد شده در فرهنگ سازمان ها است. به واقع انتظار بازخوردهای سریع تر از سوی کارکنانی است که مانند کارکنان سالهای گذشته، حوصله و صبر زیادی ندارند و می‌دانند سرعت تغییرات وحشتناک است و نمی‌توان به مدت طولانی روی چیزی حساب کرد!

در حال حاضر این بخشی از فرهنگ سازمانی شرکت‌های ما است. این نکته بسیار مهمتر از چیزی است که فکر می‌کنیم. چراکه زندگی سریعتر و نسل های کاری هم عوض شده اند. بعضی معتقدند هر ۲۵ سال و بعضی معتقدند هر ۱۰ سال یک نسل ایجاد می‌شود. (در حال حاضر چهار نسل وجود دارد که صحبت در مورد آن از حوصله ی این نوشتار خارج است)

مدیران شرکت‌ها باید بپذیرند که فضای روانی در محیط های کار امروزی تغییر کرده است. در چنین شرایطی چنانچه ((ارزیابی عملکرد)) و بازخورد آن در فواصل زمانی کوتاه تر وجود نداشته باشد قطعا ((مدیریت عملکرد)) نیز وجود نخواهد داشت.

نکته ی مهم این است که ((ارزیابی عملکرد)) به این علت انجام می‌شود که بعد از آن ((مدیریت عملکرد)) اعمال شود، در غیر اینصورت ((ارزیابی عملکرد)) به تنهایی بیهوده است.

 

اما تجربه چه میگوید:

وقتی حرف از ارزیابی عملکرد به میان می آید، کارکنان بطور طبیعی حساس می‌شوند، گوش ها تیز می‌شود و پای رقابت، حیثیت و تبعات آن برای کارکنان به میان می آید که البته فرصت خوبی برای سازمان و همه است.

جالب است بدانید بر خلاف تصور، این همان چیزی است که اکثر کارکنان قلبا آن را می‌خواهند.

حواستان باشد اگر در نهایت ارزیابی و مدیریت عملکردی وجود نداشته باشد، کارکنان را فقط به یک سمت سوق خواهیم داد:

 

((رسیدن به محل کار، کارت زدن و دیگر هیچ!))

 

نوشته : دکتر منوچهر مجتبوی – اطلاعات بیشتر

مطالعه بیشتر